گلچین(آبان-آذر91)
سلام دوست جوناي گلم، خوبيد؟ ما هم خوبيم ( به لطف خدا)
اين سري فقط ميخوام چند تا عكس منتخب براتون بذارم، اميدوارم خوشتون بياد.
اين عكس 1 روز بعد از تولدمه كه چشم مامانمو دور ديدم و رفتم روي مبل و دارم فضولي مي كنم و با عكساي خودم حال ميكنم:
اين عكس 1 روز بعد از مرخص شدن از بيمارستانمه، مي بينيد چقدر بيحال بودم؟ مامانم واسم CD عمو پوررنگ گذاشته و منم دراز كشيدمو دارم تماشا مي كنم.(آخه مي دونيد، منو 25 ابان91 به دليل اسهال استفراغ شديد تو بيمارستان بستري كردند، خيلي خيلي بد بود)
اين هديه ها هم مامان منيژ و خاله عسل روز بيمارستان واسم خريدند تا من سرگرم بشم و كمتر گريه كنم.
اين عكس من و بابا جونم تو پاركينگ مامان بزرگمه در روز تاسوعاست(5 آذر 91) كه واسه شام نذري عدس پلو درست كرديم و منم خيلي خوردم جاي همتون خالي.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی